English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (111 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accelerant U ماده تسریع کننده
accelerating agent U ماده تسریع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acceletor U تسریع کننده
accelerunt U تسریع کننده
accelerators U تسریع کننده
accelerative U تسریع کننده
accelerator U تسریع کننده
expeditor U تسریع کننده
precipitator U تعجیل یا تسریع کننده
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
thromboplastic U تسریع کننده انعقاد خون
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
fillers U ماده پر کننده
filler U ماده پر کننده
wetting agent U ماده خیس کننده
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
emulsifier U ماده امولسیون کننده
mordant U ماده ثابت کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
moderate U ماده معتدل کننده
moderated U ماده معتدل کننده
moderates U ماده معتدل کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
moderating U ماده معتدل کننده
illuminant U ماده روشن کننده
sorbent U ماده جذب کننده
emulsifiers U ماده امولسیون کننده
insulated layer U ماده ایزوله کننده
insulating material U ماده ایزوله کننده
diluent U ماده رقیق کننده
clarificant U ماده تصفیه کننده
coolant U ماده سرد کننده
coolants U ماده خنک کننده
coolants U ماده سرد کننده
coolant U ماده خنک کننده
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
acidifier U ماده اسیدی کننده
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
naphthenate drier U ماده خشک کننده نفت
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
siccative U ماده خشک کننده رنگ
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
tracer U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracers U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
acceleration U تسریع
expediting U تسریع
expeditions U تسریع
expedition U تسریع
speed up U تسریع
speedup U تسریع
precipitate U تسریع کردن
precipitates U تسریع کردن
precipitating U تسریع کردن
hastened U تسریع ردن
hastens U تسریع ردن
hastening U تسریع ردن
hasten U تسریع ردن
speeding U تسریع کردن
speeds U تسریع کردن
precipitated U تسریع کردن
hotfoot U تسریع کردن
accelerating U تسریع کردن
expedited U تسریع کردن
expedites U تسریع کردن در
expedites U تسریع کردن
speed U تسریع کردن
accelerate U تسریع کردن
accelerated U تسریع کردن
expedite U تسریع کردن
expedite U تسریع کردن در
accelerates U تسریع کردن
expedited U تسریع کردن در
precipitation U تسریع بارش
stepped up U تسریع شده
advances U تسریع کردن
advancing U تسریع کردن
stepped-up U تسریع شده
accelerator board U تخته تسریع
advance U تسریع کردن
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
quickens U تسریع شدن تخمیرکردن
quickened U تسریع شدن تخمیرکردن
quicken U تسریع شدن تخمیرکردن
agio U تفاوت هزینه تسریع
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
urging U تسریع شدن ابرام کردن
urge U تسریع شدن ابرام کردن
urged U تسریع شدن ابرام کردن
urges U تسریع شدن ابرام کردن
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
accelerator board U برد تسریع تخته شتابنده
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
thiaminase U انزیمی که از بین بردن تیامین را تسریع میکند
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> U در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com